از آنجایی که بازار فارکس، بزرگترین بازارمالی بین المللی است، یادگیری مهم ترین اصطلاحات فارکسی یک الزام است و نه یک پیشنهاد. در واقع اگر با اصطلاحات مهم فارکس آشنا نباشیم، نمیتوانیم همه امور را به درستی انجام دهیم و هر لحظه امکان خطا هست. ما در این مقاله از بروکر ترندو برای شما بهترین و مهم ترین اصطلاحات فارکس را بصورت دسته بندی ایجاد کرده و توضیح داده ایم تا اگر قصد ورود به بازار فارکس را دارید، بتوانید با مطالعه این مقاله با خیالی آسوده این کار را انجام دهید.
چرا یادگیری اصطلاحات فارکس اهمیت دارد؟
یادگیری مهمترین اصطلاحات فارکس به نوعی مثل یاد گرفتن زبان این بازار است. همانطور که هر شغل یا تخصصی نیاز به واژهها و اصطلاحات خاص خود دارد، ورود به دنیای فارکس هم بدون شناخت این مفاهیم دشوار و حتی پرخطر خواهد بود. در حقیقت، بازار فارکس یک میدان پیچیده و بزرگ است که هر کلمه در آن معنای خاص و کاربردی دارد. بدون آشنایی با اصطلاحات اساسی، ممکن است در تفسیر دادهها، اجرای سفارشات و مدیریت معاملات به مشکل برخورد کنید. بنابراین، یادگیری این اصطلاحات، به نوعی مثل پایهگذاری یک زیرساخت محکم برای ترید موفق و مطمئن در این بازار مالی است.
از طرفی، درک مهمترین اصطلاحات فارکس میتواند شما را از سایر معاملهگران مبتدی متمایز کند و به شما امکان دهد تا با اطمینان بیشتری تصمیمگیری کنید. اگر در هر مرحله از معامله بدانید که با چه اصطلاحاتی سروکار دارید، به جای سردرگمی، میتوانید از ابزارهای معاملاتی بهخوبی استفاده کنید و ریسکها را مدیریت نمایید. یادگیری این اصطلاحات نه تنها به افزایش دانش فردی کمک میکند، بلکه بهبود عملکرد و کاهش خطاها را نیز به همراه دارد. در واقع، هرچه بیشتر با زبان این بازار آشنا شوید، سریعتر میتوانید استراتژیهای موثری ایجاد کنید و تصمیمات هوشمندانهتری بگیرید.
1. اصطلاحات پایه و ابتدایی بازار فارکس
در ادامه، به مهمترین اصطلاحات فارکس در سطح پایه و ابتدایی اشاره میکنیم. این اصطلاحات برای هر فردی که به تازگی وارد بازار فارکس شده است، ضروری بوده و درک آنها اولین گام برای شروع معاملهگری حرفهای است. با یادگیری این مفاهیم، شما به مرور با زبان این بازار آشنا خواهید شد و درک بهتری از مفاهیم پایهای پیدا میکنید.
جفت ارز (Currency Pair):
بازار فارکس بر پایه جفت ارزها شکل گرفته است؛ یعنی در این بازار، ارزها به صورت جفتی معامله میشوند. جفت ارزها به شما این امکان را میدهند که ارزش یک ارز را نسبت به دیگری سنجیده و بر اساس آن معامله کنید.
ترید (Trade):
ترید به معنای خرید و فروش داراییها در بازار است. در فارکس، ترید کردن همان انجام معاملات روی جفت ارزها بوده و هدف آن کسب سود از تغییرات قیمتی است.
کارگزار (Broker):
بروکر یا کارگزار، شرکتی است که به معاملهگران امکان دسترسی به بازار فارکس را میدهد. کارگزار واسطهای بین شما و بازار است و نقش مهمی در اجرای سفارشات دارد.
لات (Lot):
لات واحد اندازهگیری معاملات در فارکس است. به طور معمول، یک لات استاندارد برابر با 100,000 واحد از ارز پایه است و به شما کمک میکند تا حجم معاملات خود را تعیین کنید.
لوریج (Leverage):
لوریج ابزاری است که به معاملهگران این امکان را میدهد تا با سرمایهای کمتر، معاملاتی بزرگتر انجام دهند. این ویژگی میتواند سود و همچنین ریسک معاملات را افزایش دهد.
کمیسیون (Commission):
برخی از کارگزاران برای هر معامله کمیسیونی دریافت میکنند که به عنوان هزینه انجام معامله شناخته میشود. این هزینه ممکن است بسته به نوع بروکر و حساب معاملاتی متفاوت باشد.
اسپرد (Spread):
اسپرد تفاوت بین قیمت خرید و فروش یک جفت ارز است. این مقدار به عنوان کارمزد معامله شناخته میشود و یکی از منابع درآمد کارگزاران است.اگر میخواهید بدانید که این کلیدواژه فارکس تا چه میزان می تواند برروی سود و زیان شما موثر باشد پیشنهاد می کنیم مقاله اسپرد چیست را حتما بخوانید .
مارجین (Margin):
مارجین، میزان سرمایهای است که باید در حساب خود نگه دارید تا بتوانید معاملهای را با استفاده از لوریج باز کنید. این مقدار به شما کمک میکند تا ریسک معاملات خود را مدیریت کنید.
پیپ (Pip):
پیپ کوچکترین واحد تغییر قیمت در جفت ارزها است و معمولاً چهارمین رقم اعشاری قیمت را نشان میدهد. این واحد به شما کمک میکند تا تغییرات قیمتی را در معاملات فارکس بسنجید.
پیپت (Pipette):
پیپت یک دهم پیپ است و برای جفت ارزهایی که پنج رقم اعشاری دارند استفاده میشود. این واحد تغییرات دقیقتری را در قیمتها نشان میدهد.
تایم فریم (Time Frame):
تایم فریم به بازه زمانیای که یک معاملهگر برای تحلیل نمودار استفاده میکند گفته میشود. انتخاب تایم فریم مناسب، به تحلیل بهتر حرکات قیمتی کمک میکند.
این اصطلاحات پایه، اساس فهم و درک بهتر از بازار فارکس را فراهم میآورند و شما را برای مراحل پیشرفتهتر معاملهگری آماده میکنند.
2. ابزارهای معامله و اجرای سفارشات
ابزارهای معامله و روشهای اجرای سفارشات، بخش مهمی از استراتژیهای معاملاتی در فارکس را تشکیل میدهند. این اصطلاحات فارکس به شما کمک میکنند تا با تنظیمات مختلف، سفارشات خود را به طور دقیقتر و هوشمندانهتر مدیریت کنید و از نوسانات بازار بهره ببرید.
پندینگ اوردر (Pending Order):
پندینگ اوردر به سفارشی گفته میشود که در آن معاملهگر تعیین میکند معامله در قیمتی خاص اجرا شود. این نوع سفارش زمانی به کار میرود که تمایل دارید در یک قیمت خاص وارد معامله شوید، نه قیمت فعلی بازار.
بای استاپ (Buy Stop):
بای استاپ سفارشی است که وقتی قیمت به سطح مشخصی بالاتر از قیمت فعلی برسد، فعال میشود. این نوع سفارش برای زمانی مناسب است که انتظار دارید قیمت با شکست یک سطح مقاومتی، به روند صعودی خود ادامه دهد.
بای لیمیت (Buy Limit):
بای لیمیت سفارشی است که پایینتر از قیمت فعلی قرار میگیرد و وقتی قیمت به آن سطح رسید، فعال میشود. این سفارش مناسب زمانی است که انتظار دارید پس از افت قیمت، بازار به سمت بالا بازگردد.
سل استاپ (Sell Stop):
سل استاپ سفارشی است که وقتی قیمت به سطح مشخصی پایینتر از قیمت فعلی برسد، فعال میشود. این سفارش برای زمانی مناسب است که انتظار دارید با شکست یک سطح حمایتی، روند نزولی ادامه یابد.
سل لیمیت (Sell Limit):
سل لیمیت سفارشی است که بالاتر از قیمت فعلی قرار میگیرد و وقتی قیمت به آن سطح برسد، فعال میشود. این سفارش برای زمانی است که انتظار دارید پس از افزایش قیمت، بازار نزولی شود.
استاپ لاس (Stop Loss):
استاپ لاس به سفارشی گفته میشود که برای محدود کردن ضرر در معامله تنظیم میشود. با فعال شدن استاپ لاس، معامله در قیمتی مشخص بسته میشود تا از افزایش زیان جلوگیری شود.
تیک پروفیت (Take Profit):
تیک پروفیت سفارشی است که برای کسب سود در یک قیمت مشخص تنظیم میشود. وقتی قیمت به این سطح برسد، معامله به طور خودکار بسته شده و سود شما محفوظ میماند.
فیل اور کیل (Fill or Kill):
این سفارش به بروکر اعلام میکند که معامله باید به طور کامل در قیمت مشخص شده انجام شود، و در صورت امکانپذیر نبودن، سفارش فوراً لغو شود. این گزینه در شرایط خاصی برای کنترل بهتر معاملات کاربرد دارد.
دنبال کردن حد ضرر (Trailing Stop):
دنبال کردن حد ضرر، نوعی استاپ لاس متحرک است که با حرکت قیمت به نفع شما، سطح استاپ لاس نیز تغییر میکند. این ابزار به شما کمک میکند تا سود خود را به حداکثر برسانید و ضرر را محدود کنید.
قیمت اولیه (Opening Price):
قیمت اولیه، همان قیمت باز شدن یک معامله است و نقطه آغاز حرکت قیمتی شما را نشان میدهد. این قیمت به شما کمک میکند تا تغییرات قیمتی را پس از ورود به معامله بسنجید.
قیمت بسته شدن (Closing Price):
قیمت بسته شدن، همان قیمت نهایی معامله است که با بستن معامله ثبت میشود. این قیمت میتواند تعیینکننده سود یا ضرر نهایی شما باشد.
با درک و استفاده صحیح از این ابزارها، کنترل و مدیریت بهتری بر معاملات خود خواهید داشت و میتوانید تصمیمات هوشمندانهتری در زمان انجام معاملات بگیرید.
3. مفاهیم سرمایه و مدیریت حساب
در بخش مفاهیم سرمایه و مدیریت حساب، با نوعی اصطلاحات فارکس آشنا میشویم که پایه و اساس مدیریت مالی در فارکس را تشکیل میدهند. این مفاهیم به شما کمک میکنند تا با داشتن درکی دقیقتر از وضعیت حساب و سرمایه خود، ریسکها را بهتر مدیریت کرده و معاملات را با اطمینان بیشتری پیش ببرید. درک این اصطلاحات برای هر معاملهگر، خصوصاً در حفظ و افزایش سود، بسیار حیاتی است.
بالانس (Balance):
بالانس، مجموع کل سرمایهای است که بدون احتساب معاملات باز در حساب معاملاتی شما قرار دارد. این مقدار با انجام هر معامله جدید تغییر نمیکند، مگر اینکه معامله بسته شود.
اکوئیتی (Equity):
اکوئیتی یا دارایی خالص، مجموع کل بالانس و سود و زیان شناور معاملات باز است. اکوئیتی به شما نمایانگر وضعیت کلی حساب در لحظهای خاص است و با تغییر قیمتها، بهروز میشود.
فیری مارجین (Free Margin):
فیری مارجین به مقدار سرمایه آزاد شما گفته میشود که میتوانید برای باز کردن معاملات جدید استفاده کنید. این مقدار از تفاضل اکوئیتی و مارجین معاملات باز محاسبه میشود و به شما کمک میکند بدانید تا چه میزان امکان معامله دارید.
مارجین لول (Margin Level):
مارجین لول نسبت بین اکوئیتی و مارجین است و به صورت درصد بیان میشود. این نسبت نشاندهنده میزان استفاده از سرمایه در مقابل معاملات باز است و اهمیت زیادی در مدیریت ریسک دارد.
کال مارجین (Margin Call):
کال مارجین زمانی اتفاق میافتد که سطح اکوئیتی به زیر حداقل مورد نیاز کارگزار برسد. در این شرایط، شما نمیتوانید معامله جدیدی باز کنید و ممکن است معاملات باز شما به دلیل کمبود موجودی بسته شوند.
سطح استاپ اوت (Stop Out Level):
سطح استاپ اوت، سطحی است که اگر اکوئیتی شما به آن برسد، کارگزار بهصورت خودکار شروع به بستن معاملات باز شما میکند تا از زیان بیشتر جلوگیری کند.
ریسک فری (Risk-Free):
ریسک فری به شرایطی اشاره دارد که در آن معاملهای بدون ریسک ضرر اجرا شود. به عبارت دیگر، با استفاده از تکنیکهایی میتوان سطح ریسک یک معامله را به صفر رساند.
دراودان (DrawDown):
دراودان به کاهش ارزش حساب از اوج تا کف آن در دورهای خاص اشاره دارد. این مقدار نشان میدهد که حساب شما چه میزان نوسان داشته و مدیریت ریسک را بهبود میبخشد.
رگوله بروکر (Broker Regulation):
رگوله بروکر به مجوزها و استانداردهایی اشاره دارد که یک کارگزار باید دارا باشد تا امنیت و شفافیت در معاملات را برای کاربران تضمین کند. انتخاب بروکری که بهخوبی رگوله شده باشد، از اهمیت زیادی برخوردار است.
این مفاهیم شما را در مدیریت موثرتر حساب و افزایش کنترل بر سرمایهگذاریها یاری میکنند و پایهای مستحکم برای ورود حرفهایتر به بازار فراهم میسازند.
4. ابزارهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال، ابزاری قدرتمند است که معاملهگران از آن برای پیشبینی حرکات آینده قیمت استفاده میکنند. در این بخش، اصطلاحات فارکس و ابزارهایی را معرفی میکنیم که در تحلیل تکنیکال به کار گرفته میشوند و هر کدام نقشی کلیدی در شناخت بهتر بازار و رفتار قیمتی ایفا میکنند. یادگیری این اصطلاحات فارکس، راهنمایی عملی برای تصمیمگیریهای هوشمندانه در ترید و تحلیل دقیقتر روندهاست.
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis):
تحلیل تکنیکال به بررسی تغییرات تاریخی قیمت و حجم معاملات با هدف پیشبینی روندهای آتی بازار میپردازد. در این تحلیل، معاملهگران از الگوها، خطوط روند، اندیکاتورها و سطوح حمایت و مقاومت برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده میکنند.
شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI):
RSI یک شاخص نوسانی است که قدرت و سرعت تغییرات قیمتی را در بازهای از 0 تا 100 اندازهگیری میکند. اگر این شاخص بالاتر از 70 باشد، نشاندهنده اشباع خرید است و اگر پایینتر از 30 باشد، نشاندهنده اشباع فروش است. این شاخص به معاملهگران کمک میکند تا به وارونگیهای احتمالی قیمت پی ببرند.
میانگین متحرک (Moving Average):
میانگین متحرک به دو نوع ساده (SMA) و نمایی (EMA) تقسیم میشود و به عنوان خطی هموار روی نمودار اعمال میشود. این ابزار، میانگین قیمت را در بازه زمانی مشخصی محاسبه میکند و به شناسایی روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت کمک میکند. میانگین متحرک ساده، میانگین ساده قیمتها در یک بازه زمانی خاص است، در حالی که میانگین متحرک نمایی به قیمتهای جدیدتر وزن بیشتری میدهد و حساسیت بیشتری به تغییرات قیمتی دارد.
ایچیموکو (Ichimoku):
ایچیموکو یک اندیکاتور چندکاره ژاپنی است که شامل چندین جزء مهم میشود:
تنکانسن (Tenkan-sen): خطی با میانگین متحرک کوتاهمدت (9 دوره) که به تغییرات قیمتی حساس است.
کیجونسن (Kijun-sen): خط میانگین متحرک میانمدت (26 دوره) که سطح حمایت و مقاومت و جهت کلی بازار را نشان میدهد.
سنکو اسپن A (Senkou Span A): میانگین تنکانسن و کیجونسن که 26 دوره به جلو جابهجا میشود و یکی از لبههای “ابر” را تشکیل میدهد.
سنکو اسپن B (Senkou Span B): میانگین قیمتی برای 52 دوره که 26 دوره به جلو منتقل میشود و لبه دوم “ابر” را تشکیل میدهد.
ابر کومو (Kumo Cloud): فاصله بین سنکو اسپن A و B که محدوده حمایت و مقاومت قوی را نشان میدهد. ضخامت ابر به قدرت حمایت یا مقاومت اشاره دارد.
چیکو اسپن (Chikou Span): خطی که قیمت فعلی را با قیمت 26 دوره قبل مقایسه میکند و به عنوان شاخص پیروی از روند به کار میرود.
اسیلاتور (Oscillator):
اسیلاتورها ابزارهایی هستند که در محدودهای مشخص (معمولاً بین 0 و 100) نوسان میکنند و نقاط اشباع خرید و فروش را نشان میدهند. از اسیلاتورها میتوان برای شناسایی نقاط احتمالی بازگشت قیمت استفاده کرد، مخصوصاً در بازارهایی که روند مشخصی ندارند.
اندیکاتور حجم (Volume Indicator):
اندیکاتور حجم میزان معاملهشده یک دارایی را در بازه زمانی مشخصی نشان میدهد و به معاملهگران کمک میکند تا از میزان علاقه یا توجه بازار به یک دارایی خاص مطلع شوند. حجم بالا معمولاً به معنای تداوم روند جاری است و حجم پایین میتواند نشانهای از ضعف در روند باشد.
اندیکاتور (Indicator):
اندیکاتورها ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که اطلاعات قیمتی و حجم معاملات را به روشی خاص تحلیل کرده و به صورت گرافیکی روی نمودار نمایش میدهند. این ابزارها به معاملهگران در شناسایی روندها، نوسانات و نقاط ورود و خروج کمک میکنند.
الگوی نموداری (Chart Pattern):
الگوهای نموداری، ساختارهای قیمتی هستند که در طول زمان در نمودارها شکل میگیرند و به معاملهگران سیگنالهای خرید و فروش میدهند. برخی از الگوهای رایج شامل مثلث، سر و شانه و پرچم هستند که بسته به شکل و نوعشان بهعنوان نشانههایی از ادامه یا بازگشت روند در نظر گرفته میشوند.
نقطه پیوت (Pivot Point):
نقطه پیوت سطح قیمتیای است که به عنوان نقطه مرجع برای معاملهگران استفاده میشود تا روند روزانه بازار را ارزیابی کنند. سطوح پیوت همچنین برای تعیین حمایتها و مقاومتها به کار میروند و به عنوان شاخصی برای شناسایی جهت احتمالی بازار استفاده میشوند.
ناحیه PRZ (Potential Reversal Zone):
ناحیه PRZ به محدودهای اشاره دارد که احتمال بازگشت قیمت در آن بالاست. این ناحیه معمولاً بر اساس تحلیل الگوهای قیمتی خاصی مانند الگوهای هارمونیک و سطوح فیبوناچی شناسایی میشود و به معاملهگران کمک میکند تا نقاط ورودی و خروجی مناسبی را پیدا کنند.
5. انواع سبکهای معاملاتی و استراتژیها
در بازار فارکس روشهای معاملاتی و استراتژیهای متنوعی برای معاملهگران وجود دارد که هرکدام متناسب با اهداف و زمانبندی معاملاتی خاصی طراحی شدهاند. با شناخت این سبکها و استراتژیها، میتوانید روشی را انتخاب کنید که با نیازها و تمایلات شخصیتان در بازار فارکس هماهنگ باشد.
اسکالپ (Scalp):
اسکالپ یک سبک معاملاتی کوتاهمدت است که در آن معاملهگران به دنبال سودهای کوچک و سریع هستند. در این روش، معاملات در عرض چند ثانیه تا چند دقیقه بسته میشوند و هدف این است که از نوسانات جزئی قیمت سود کسب شود. اسکالپ به تمرکز بالا و مدیریت دقیق ریسک نیاز دارد.
دی تریدینگ (Day Trading):
دی تریدینگ به معاملاتی اشاره دارد که در طول یک روز انجام میشوند و قبل از پایان بازار بسته میشوند. در این سبک، معاملهگران به دنبال استفاده از نوسانات روزانه قیمت هستند و معاملات را به شب انتقال نمیدهند. این روش به صبر و تحلیل دقیق برای شناسایی فرصتهای روزانه نیاز دارد.
سوئینگ تریدینگ (Swing Trading):
سوئینگ تریدینگ یک سبک معاملاتی میانمدت است که در آن معاملهگران به دنبال کسب سود از نوسانات چندروزه تا چند هفتهای قیمت هستند. در این روش، از تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده میشود و معاملهگر به دنبال حرکات موجگونه قیمت است.
معاملهگر کوتاه مدتی (Short-term Trader):
معاملهگر کوتاه مدتی معمولاً معاملات خود را در بازههای زمانی چند ساعته تا چند روزه نگه میدارد. این سبک معاملاتی به شناسایی فرصتهای سریع در بازار وابسته است و نیازمند مهارت تحلیل بازار در بازههای زمانی کوتاه است.
معاملهگر بلند مدتی (Long-term Trader):
معاملهگر بلند مدتی به دنبال نگه داشتن معاملات برای چندین هفته، ماه یا حتی سالها است. این سبک بیشتر مبتنی بر تحلیل بنیادی و روندهای بلندمدت بازار است و مناسب کسانی است که تمایل دارند با تغییرات کلی بازار سود کسب کنند.
استراتژی مکانیکی (Mechanical Trading System):
در استراتژی مکانیکی، معاملهگر از قواعد و دستورالعملهای مشخصی پیروی میکند که به صورت خودکار یا نیمهخودکار اجرا میشوند. این سیستمها مبتنی بر الگوریتمهای از پیش تعیین شده هستند و به معاملهگر کمک میکنند تا بدون دخالت احساسی، معاملات خود را مدیریت کند.
کپی تریدینگ (Copy Trading):
در کپی تریدینگ، معاملهگران میتوانند بهصورت خودکار معاملات سایر تریدرهای موفق را کپی کنند. این سبک برای معاملهگرانی مناسب است که تجربه یا وقت کافی برای تحلیل بازار ندارند و تمایل دارند از عملکرد حرفهایها بهره ببرند.
سوشیال تریدینگ (Social Trading):
سوشیال تریدینگ سبکی است که در آن معاملهگران بهصورت اجتماعی و با به اشتراک گذاشتن اطلاعات و تحلیلها، معاملات خود را انجام میدهند. این روش با هدف یادگیری و همکاری با دیگر معاملهگران، اطلاعات مفیدی را در اختیار افراد قرار میدهد.
پم تریدینگ (PAMM):
در پم تریدینگ، سرمایهگذاران میتوانند سرمایه خود را به حسابهای مدیریتشده توسط تریدرهای حرفهای تخصیص دهند. این تریدرها در ازای مدیریت سرمایه و سودآوری برای سرمایهگذاران، سهمی از سود دریافت میکنند.
با درک این سبکهای معاملاتی و استراتژیهای مختلف، میتوانید رویکردی را انتخاب کنید که با شخصیت، زمانبندی و اهداف مالی شما در فارکس هماهنگ باشد و به موفقیت در معاملات خود نزدیکتر شوید.
6. تحلیل سنتیمنتال و روانشناسی بازار
بخش روانشناسی بازار و تحلیل احساسات یکی از مهمترین قسمتهای معاملهگری در فارکس است، زیرا رفتار بازار، بهشدت تحت تأثیر احساسات و روانشناسی معاملهگران قرار دارد. درک این اصطلاحات فارکس به شما کمک میکند تا نه تنها رفتار بازار را بهتر تحلیل کنید، بلکه احساسات خود را نیز کنترل کرده و تصمیمات منطقیتری بگیرید.
تحلیل سنتیمنتال (Sentimental Analysis):
تحلیل سنتیمنتال به مطالعه و ارزیابی احساسات کلی معاملهگران نسبت به بازار گفته میشود. این نوع تحلیل به معاملهگران کمک میکند تا با تشخیص احساسات غالب (مثل ترس یا طمع)، روندهای احتمالی بازار را پیشبینی کنند. بهطور مثال، احساسات شدیداً مثبت ممکن است نشاندهنده اشباع خرید و احتمال تغییر روند باشد.
روانشناسی ترید (Trading Psychology):
روانشناسی ترید به کنترل احساسات شخصی در زمان معاملهگری اشاره دارد. معاملهگرانی که قادر به مدیریت احساساتی مانند ترس، طمع و امیدواری هستند، معمولاً تصمیمات بهتری میگیرند و در بلندمدت موفقتر عمل میکنند. داشتن کنترل روانی قوی، معاملهگر را از تصمیمات عجولانه دور نگه میدارد.
شاخص احساسات بازار (Market Sentiment):
شاخص احساسات بازار ابزاری است که نشاندهندهی میزان خوشبینی یا بدبینی در بازار است. این شاخصها، از دادههای معاملاتی استخراج میشوند و به معاملهگران نشان میدهند که بیشتر فعالان بازار در لحظه حاضر چه نظری درباره روند دارند.
تحلیل روانشناسی بازار (Market Psychology):
تحلیل روانشناسی بازار به مطالعه رفتار جمعی و الگوهای روانی در میان معاملهگران میپردازد. این تحلیل، با بررسی روندهای گذشته و رفتار معاملهگران در شرایط مختلف، به معاملهگران کمک میکند تا تغییرات احتمالی و وارونگیهای بازار را پیشبینی کنند.
نهنگها (Whales):
نهنگها به سرمایهگذاران بزرگ یا معاملهگرانی گفته میشود که میتوانند با حجم معاملات بالا، تأثیر قابلتوجهی روی قیمتها بگذارند. رصد رفتار نهنگها به معاملهگران کمک میکند تا جریان نقدینگی را بهتر درک کنند و با تغییرات بزرگ در بازار هماهنگ شوند.
7. مدیریت ریسک و سرمایه
در بخش مدیریت ریسک و سرمایه، به اصطلاحات فارکس میپردازیم که به کنترل بهتر معاملات و مدیریت موثر سرمایه کمک میکنند. این اصطلاحات فارکس ، پایههای اصلی یک استراتژی معاملاتی موفق و پایدار را تشکیل میدهند.
مدیریت ریسک (Risk Management):
مدیریت ریسک به استراتژیهایی گفته میشود که معاملهگران از آنها برای کاهش احتمال ضرر و محدود کردن ریسک در معاملات خود استفاده میکنند. این استراتژیها میتوانند شامل تعیین حد ضرر، مدیریت پوزیشن سایز و بررسی ریسک قبل از ورود به معامله باشند.
نسبت ریسک به ریوارد (Risk to Reward Ratio):
این نسبت نشاندهنده میزان ریسکی است که یک معاملهگر در مقابل سود بالقوهای که انتظار دارد، میپذیرد. برای مثال، نسبت 1:2 به این معناست که سود احتمالی دو برابر ریسک معامله است. این نسبت کمک میکند تا سودآوری معاملات در بلندمدت افزایش یابد.
مدیریت سرمایه (Money Management):
مدیریت سرمایه به تعیین مقدار مناسب سرمایهگذاری در هر معامله اشاره دارد و نقش مهمی در حفظ سرمایه اولیه و افزایش سودآوری دارد. با رعایت این مدیریت، معاملهگران میتوانند در صورت ضرر، سرمایه کافی برای بازیابی داشته باشند و از زیانهای سنگین جلوگیری کنند.
نسبت شارپ (Sharpe Ratio):
نسبت شارپ، معیاری است که میزان بازدهی یک سرمایهگذاری را نسبت به ریسک آن اندازهگیری میکند. این نسبت به معاملهگران کمک میکند تا استراتژیهایی با بیشترین بازدهی و کمترین نوسان را شناسایی کنند.
پوزیشن سایز (Position Size):
پوزیشن سایز به حجم معاملهای که در بازار باز میشود، گفته میشود. تعیین صحیح پوزیشن سایز به مدیریت ریسک و جلوگیری از زیانهای غیرمنتظره کمک میکند. معاملهگران باتجربه بر اساس میزان ریسک قابلپذیرش خود، پوزیشن سایز را تنظیم میکنند.
شاخص سودآوری (Profit Factor):
شاخص سودآوری، نسبتی است که میزان سود کل معاملات را به میزان ضرر کل معاملات مقایسه میکند. هرچه این شاخص بالاتر باشد، نشاندهنده سودآوری بیشتر است و به معاملهگران کمک میکند تا عملکرد استراتژیهای معاملاتی خود را ارزیابی کنند.
با شناخت و بهکارگیری این مفاهیم در مدیریت ریسک و سرمایه، معاملهگران میتوانند از سرمایه خود بهصورت هوشمندانه محافظت کرده و معاملات خود را به سمت سودآوری پایدار هدایت کنند.
8. اصطلاحات فارکس مربوط به روند و قیمت
درک اصطلاحات فارکس مربوط به روند و قیمت، به معاملهگران کمک میکند تا جریان حرکتی بازار را بهتر تحلیل کرده و تصمیمات دقیقتری بگیرند. این اصطلاحات، ابزاری قدرتمند برای شناسایی تغییرات قیمتی و روندهای بازار فراهم میکنند و معاملهگران را در تعیین نقاط مناسب ورود و خروج یاری میدهند.
ترند (Trend):
ترند یا روند به جهت کلی حرکت قیمت در بازار اشاره دارد و میتواند صعودی، نزولی یا خنثی باشد. شناسایی روند بازار برای معاملهگران بسیار مهم است، چرا که به آنها امکان میدهد تا در جهت غالب بازار معامله کنند و از تغییرات بزرگ قیمتی بهرهمند شوند.
بازار رنج (Flat/Range):
بازار رنج زمانی رخ میدهد که قیمت در محدودهای مشخص بین دو سطح حمایت و مقاومت نوسان میکند و روند خاصی (صعودی یا نزولی) ندارد. در این شرایط، معاملهگران معمولاً به دنبال نقاط ورود و خروج در نزدیکی این سطوح هستند.
اسپایک (Spike):
اسپایک به تغییرات ناگهانی و شدید قیمت گفته میشود که در بازه زمانی کوتاهی اتفاق میافتد. اسپایکها معمولاً به دلیل انتشار اخبار مهم یا تغییرات غیرمنتظره در بازار رخ میدهند و ممکن است به سرعت اصلاح شوند. معاملهگران اسپایکها را بهعنوان نشانهای از نوسانات بالا در بازار در نظر میگیرند.
قیمت حداقل و حداکثر روزانه (Daily Low/High):
این اصطلاح به کمترین و بیشترین قیمتی که یک دارایی در طول یک روز معاملاتی به آن رسیده است اشاره دارد. این سطوح به معاملهگران در شناسایی حمایتها و مقاومتهای کوتاهمدت کمک میکنند و میتوانند نقاط ورود و خروج مناسبی باشند.
قیمت اولیه (Opening Price):
قیمت اولیه یا قیمت باز شدن، همان قیمتی است که یک دارایی در آغاز روز معاملاتی جدید با آن شروع به معامله میکند. این قیمت به معاملهگران دیدگاهی از شروع حرکت بازار در آن روز میدهد.
قیمت بسته شدن (Closing Price):
قیمت بسته شدن به قیمتی اشاره دارد که یک دارایی در پایان روز معاملاتی با آن بسته میشود. این قیمت معمولاً به عنوان مرجع برای تحلیل روزانه و شناسایی روند کلی آن روز استفاده میشود.
نوسانات قیمت (Price Volatility):
نوسانات قیمت به میزان تغییرات قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص گفته میشود. نوسانات بالا نشاندهنده ریسک بیشتر و احتمال تغییرات سریع در قیمت است، در حالی که نوسانات کم به معنای ثبات نسبی قیمت است. معاملهگران معمولاً از نوسانات برای تعیین میزان ریسک و تنظیم استراتژیهای خود استفاده میکنند.
گپ قیمتی (Price Gap):
گپ قیمتی زمانی رخ میدهد که قیمت بهطور ناگهانی از یک سطح به سطح دیگری جهش میکند و هیچ معاملهای بین این دو سطح ا