نرخ بیکاری یک شاخص فاندامنتال در اقتصاد کلان است. قبل از پرداختن به تعریف نرخ بیکاری، اجازه دهید ابتدا درک کنیم که بیکاری چیست. بعداً به فهم عمیق نرخ بیکاری و تأثیرات آن بر اقتصاد و ارز خواهیم پرداخت (با استفاده از نمودارهای قیمت).
فهرست مطالب
به بیان ساده، بیکاری وضعیتی است که در آن فرد دائماً به دنبال یک شغل است اما نمی تواند آن را پیدا کند. پس اشخاصی بیکار محسوب می شوند که توانایی و تمایل انجام یک شغل را داشته باشند اما نتوانند آن را انجام دهند. این معیار یک عامل تعیین کننده در سلامت اقتصاد یک کشور است.
نرخ بیکاری را می توان به عنوان درصد کارگران بیکار به نسبت کل نیروی کار تعریف کرد که در آن کل نیروی کار شامل همه شهروندان شاغل و بیکار در یک اقتصاد می شود. همانطور که گفته شد برای بیکار شدن فرد باید سابقه فعالی در جستجوی شغل داشته باشد. بنابراین، اگر شخصی از جستجوی شغل یا کار صرف نظر کرده است، بیکار محسوب نمی شود.
بیکاری یک شاخص اقتصادی حیاتی است زیرا نشان دهنده ناتوانی نیروی کار در به دست آوردن شغل است. اقتصادی با بيكاری بالا رشد و تولید كمتری خواهد داشت. از طرف دیگر، نرخ پایین بیکاری نشان میدهد که اقتصاد تقریباً با تمام ظرفیت خود کالاها را تولید میکند، خدماتی ارائه می دهد، خروجی قابل تحسینی دارد و استانداردهای زندگی در حال افزایش است. البته نرخ بسیار پایین بیکاری نیز به معنای داغ شدن بازار نیروی کار و نشانه هایی برای فشارهای تورمی است. این مسئله می تواند دوران سختی برای مشاغلی باشد که به کارگران اضافی نیاز دارند.
بیکاری اصطکاکی
بیکاری اصطکاکی بارزترین نوع بیکاری است. این نوع بیکاری زمانی اتفاق می افتد که یک فرد در بین انتخاب دو شغل قرار می گیرد. وقتی فردی از یک شغل خارج می شود، مدتی طول می کشد تا به دنبال شغل جدید بگردد. این بیکاری معمولاً کوتاه مدت است و واقعاً برای اقتصاد مشکل ایجاد نمی کند. بیکاری اصطکاکی یک امر طبیعی است، زیرا در حالت ایده آل، یافتن شغل بلافاصله پس از ترک شغل قدیمی ممکن نیست.
بیکاری چرخه ای
بیکاری بر اساس چرخه های اقتصادی متفاوت، بیکاری چرخه ای نامیده می شود. در طول دوره رشد و رکود اقتصادی، تعداد کارگران بیکار متفاوت است. به عنوان مثال، در دوران رکود اقتصادی، بیکاری افزایش می یابد و در زمان رشد اقتصادی، بیکاری کاهش می یابد.
بیکاری ساختاری
این نوع بیکاری به دلیل پیشرفت تکنولوژی یا ساختاری است که بازار کار از طریق آن عمل می کند. پیشرفت های تکنولوژیکی مثل دستگاه های تمام اتوماتیک یا ربات ها و سیستم های اتوماسیون نیاز به نیروی کار را کاهش می دهند و منجر به بیکاری می شوند.
بیکاری سازمانی
سیاست ها و انگیزه های نهادی دائمی یا بلندمدت در اقتصاد یک کشور می تواند منجر به بیکاری شود. به چنین بیکاری، بیکاری سازمانی می گویند. برخی از عوامل منجر به بیکاری سازمانی عبارتند از:
ما می دانیم که نرخ بیکاری یک شاخص حیاتی است، زیرا میزان بیکاری را در یک اقتصاد می سنجد. این معیار به نوبه خود نرخ رشد اقتصادی را نیز اندازه گیری می کند.
شاخص نرخ بیکاری یک معیار دارای تاخیر است. این شاخص پیشبینی نمیکند که بازار صعود یا نزول خواهد داشت، اما تأثیر رویدادهای اقتصادی را اندازهگیری میکند. به عنوان مثال، نرخ بیکاری تا زمانی که رکود به طور رسمی آغاز نشود، افزایش نمی یابد. اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که نرخ بیکاری حتی پس از شروع کاهش رکود همچنان به افزایش خود ادامه می دهد. دو دلیل برای این رخداد وجود دارد. یکی از آنها این است که شرکت ها تمایلی به اخراج کارکنان خود در شرایطی که اقتصاد دچار رکود است، ندارند.
برای شرکت های بزرگ، ممکن است چند ماه طول بکشد تا یک طرح اخراج ارائه کنند. ثانیاً، شرکتها تا زمانی که تأیید نکنند که اقتصاد وارد مرحله چرخه توسعه شده است، تمایلی به استخدام کارگران جدید ندارند. به عنوان مثال، در طول بحران های مالی معروف که در سال 2008 اتفاق افتاد، رکود در واقع در سه ماهه اول سال آغاز شد و تولید ناخالص داخلی آمریکا 8/1 درصد بود. تا می 2008، نرخ بیکاری 5/5 درصد بود. اما، با کاهش اثرات رکود و شروع عملکرد مثبت اقتصادی، نرخ بیکاری در اکتبر 2009 به 2/10 درصد رسید. بنابراین میتوانیم نرخ بیکاری را بهعنوان یک شاخص تأییدکننده قدرتمند به جای یک شاخص دارای تاخیر، عنوان کنیم. به عنوان مثال، اگر سایر شاخصهای پیشرو در حال حاضر رشد اقتصادی را نشان میدهند و نرخ بیکاری نیز شروع به کاهش کرده است، پس مطمئن می شویم که شرکتها دوباره افراد جدید را استخدام میکنند.
همانطور که قبلاً بحث شد، نرخ بیکاری نشانه رشد اقتصادی یک کشور است. اگر وضعیت اقتصاد بد باشد، نرخ بیکاری افزایش می یابد. و اگر اقتصاد به طور عادلانه رشد کند، نرخ بیکاری کاهش می یابد. وقتی صحبت از ارز می شود، متناسب با رشد اقتصادی یک کشور است. این امر به نوبه خود نشان می دهد که بیکاری با ارزش پول نسبت معکوس دارد.
نرخ بیکاری در اولین روز جمعه هر ماه توسط اداره آمار کار آمریکا منتشر می شود. به طور معمول، مقادیر فعلی با مقادیر ماه قبل مقایسه می شوند. گاهی اوقات، مقایسه سال به سال نیز انجام می شود.
اکنون که اطلاعات نظری خوبی در مورد نرخ بیکاری داریم، کمی جنبه تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم. در این بخش، چگونگی تاثیرپذیری قیمت ارزها پس از انتشار گزارش ها را تحلیل خواهیم کرد.
همانطور که گفته شد، گزارش های مربوط به نرخ بیکاری توسط اداره آمار کار آمریکا به صورت ماهانه و معمولا اولین روز جمعه هر ماه منتشر می شود. به طور کلی داده های واقعی کمتر از داده های پیش بینی شده برای ارزش یک ارز خبر مثبتی محسوب می شود. برای مثال، ما نرخ بیکاری ایالات متحده را که در 7 فوریه منتشر شد، در نظر گرفتیم.
در تصویر زیر مشاهده می کنیم که واقعی3.6 درصد است که 0.1 درصد بیشتر از درصد پیش بینی شده (3.5 درصد) است. همچنین نسبت به ماه قبل بیشتر است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که نرخ بیکاری در ایالات متحده در ماه فوریه نسبت به ژانویه افزایش یافته است.
وقتی صحبت از تأثیر بر بازار فارکس می شود، می توان انتظار داشت که دلار آمریکا با افزایش نرخ بیکاری (که برای اقتصاد خوب نیست) کاهش ارزش داشته باشد. اکنون، بیایید با جفت کردن آن با سایر ارزهای اصلی، تأثیر آن را بر روی چند نمودار مشاهده کنیم.
در نمودار کندل استیک USD/CAD در تایم فریم 15 دقیقه متوجه می شویم که بازار در یک روند صعودی قرار دارد. حال باید دید این روند پس از انتشار خبر ادامه دارد یا مسیر خود را برعکس می کند.
در نمودار کندل استیک USD/CAD در تایم فریم 15 دقیقه پس از انتشار خبر می بینیم که وقتی این خبر منتشر شد، بازار دچار سقوط شد. در اینجا، می توانیم استنباط کنیم که بازار همانطور که ما انتظار داشتیم حرکت کند. همچنین، با انتشار این خبر، نوسانات افزایش یافت. اگر به نشانگر حجم نیز نگاه کنید، می بینیم که میزان حجم بالا رفته است.با این حال، در ادامه، بازار پس از سقوط رشد دوباره ای را تجریه کرده و سایه ای در پایین باقی ماند. با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که افت قیمت توسط خریداران قوی مصرف شده است. خریداران اجازه ندادند فروشندگان بازار را کنترل کنند. این نوسانات رفت و برگشتی حاصل هیجانات اولیه انتشار اخبار است. همانطور که در نمودار مشاهده میکنید پس از بررسی کامل خبر و عوامل فاندامنتالی و تکنیکالی دیگر توسط معامله گران و با به اصطلاح هضم خبر بازار کم و بیش به مسیر نزولی یعنی ضعف دلار ادامه داده است.
در نمودار EUR/USD، می بینیم که بازار در یک روند نزولی قرار دارد. در حال حاضر قبل از انتشار این خبر، بازار در ناحیه مقاومتی قرار دارد. باید دید بازار پس از انتشار اخبار چه واکنشی نشان خواهد داد.
وقتی این خبر اعلام شد، می بینیم که بازار صعودی شد اما پس از آن نزول پیدا کرد و زیر قیمت باز شدن کندل بسته شد. فشار خرید و فروش و نوسانات بسیار بالا بود. اگر به اندیکاتور حجم مربوط به کندل خبری نگاه کنید، می بینیم که حجم نیز در آن نقطه از زمان بالا بوده است. در این جفت ارز، یورو ارز پایه و دلار ارز مظنه است. با توجه به تاثیر اخبار، پیش بینی این بود بازار صعودی شود اما فشار فروش توسط فروشندگان در ناحیه مقاومتی تکنیکالی یعنی خط بنفش اجازه این کار را نداد.بنابراین در زمان اخبار را باید جفت ارز مربوطه از نظر فاندامنتالی و همچنین تکنیکالی نمودار بررسی شود.
در ادامه نمودار GBP/USD در تایم فریم 15 دقیقه قبل و پس از انتشار این خبر آمده است که به دلیل نزدیکی اقتصاد اروپا و انگلیس می بینیم که این نمودار بسیار شبیه نمودار EUR/USD است. کندل خبر در ابتدا باعث رشد قیمتی شد، اما پس از آن افت قیمت را شاهد بودیم و در نهایت کندل قرمز بسته شد. نوسانات در این مدت بسیار بالا بود، که می توان از اندیکاتور حجم مربوطه در زیر استنباط کرد. و طبق اخبار قرار بود بازار صعودی شود اما بازار به روند نزولی خود ادامه داد.
سخن آخر
نرخ بیکاری، اگرچه یک شاخص دارای تاخیر است، اما نباید بدیهی تلقی شود. این امر به اندازه سایر شاخص های اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ بهره و غیره حیاتی است. اشتغال یکی از دلایل اصلی پیشرفت اقتصادها است. نرخ بیکاری در کنار گزارش اشتغال معمولا منتشر میشود که در مقالات بعد در مورد گزارش اشتغال صحبت خواهیم کرد بنابراین نرخ بیکاری در کنار گزارش اشتغال بسیار حائز اهمیت خواهد شد. اقتصادهایی که نرخ بیکاری بالایی دارند به شدت آسیب می بینند. با توجه به دیدگاه سرمایه گذاران و معامله گران، باید مراقب نرخ این شاخص بود و آن را به عنوان یک ابزار تأییدیه قدرتمند در نظر گرفت.
Article similaire
Le plus visité
0